خون بازی

خاطرات یک معتاد تزریقی بهبود یافته

خون بازی

خاطرات یک معتاد تزریقی بهبود یافته

چکیده زندگی من

با سلام خدمت دوستان عزیز

من ساکن شیراز هستم تحصیلات ابتدائی و راهنمائی و دبیرستان رو در شیراز پشت سر گذاشتم

و یک ضرب وارد دانشگاه شدم و در عرض ۲ سال مدرک فوق دیپلممو از دانشکده باهنر شیراز گرفتم رشته الکترونیک خوندم و تا اون لحظه از عمرم حتی نمیدونستم تریاک و حشیش و ... چه شکلی هستند و چه بویی دارن و چه تور میشه کشیدشون تا اینکه برای کسب مدرک مهندسی الکترونیک به دانشگاه آزاد کرمان رفتم از اون لحظه ای که پامو گذاشتم تو کرمان با سیگار آشنا شدم و بعدش تریاکی شدم و هر از گاهی هروئین میکشیدم چون فکر میکردم وقتی به من میگن هروئینی خیلی احساس غرور میکردم تا اینکه  بعد از چند سال مصرف تریاک و هروئین دیدم بهم جواب نمیده و مجبور شدم به تزریق کردن مواد مخدر و از اون موقع به بعد بدبختیها و عاجزیهای من شروع شد من به هر دری زدم تا بتونم حتی برای ۲۴ ساعت مجبور نباشم که رگم رو با سوزن سوراخ سوراخ کنم ولی نشد حتی قوی ترین قرصهای ترک هم کاری برام نکرد حتی این اواخر توانائی درس خوندن رو هم نداشتم چون شده بودم دوتا استخوان خشک و روی دانشگاه رفتنو نداشتم و یک سال دانشگاه نرفتم تا بتونم مواد مخدر رو ترک کنم ولی نشد تا اینکه از طریق یکی از دوستام با انجمن معتادان گمنام آشنا شدم هر چند که دو بار هم پاک شدم و لغزش کردم ولی الان نزدیک ۶۰ روز هست که هیچ گونه ماده مخدری مصرف نکردم و از زنگیم هم خیلی راضی هستم و برای ادامه تحصیلم دارم برمیگردم دانشگاه .

از این به بعد هم میخوام خاطرات خودمو از روز اولی که معتاد شدم اینجا بذارم تا درس عبرتی باشه برای دیگران و خودم و یادم باشه که چه عاجزی ها و زجرهائی برای مواد کشیدم و بیماری اعتیاد که هیشه همراهم هست منو دور نزنه چون یه بار لغزش دیگه من مساوی هست با مرگ برام دعا کنید که همیشه پاک بمونم .